زيبا بود ممنون ميشم به وبلاگ من سر بزنيد
مردی مشغول تمیز کردن ماشین نوی خودش بود. ناگهان پسر 4 ساله اش سنگی برداشت و با آن چند خط روی بدنه ماشینش کشید . مرد با عصبانیت دست پسرش را گرفت و چندین بار به آن ضربه زد . او بدون اینکه متوجه باشد ؛ با آچار فرانسه ای که در دستش داشت اینکار را انجام میداد
در بیمارستان پسرک به دلیل شکستگی های متعدد ؛ انگشتانش را از دست داد!!! وقتی پسرک پدرش را دید
با نگاهی دردناک پرسید : بابا !!! کی انگشتانم دوباره رشد میکند؟؟؟ مرد بسیار غمگین شد و هیچ سخنی بر زبان نیاورد
او به سمت ماشینش برگشت و از روی عصبانیت چندین بار با لگد به آن ضربه زد. در حالی که از کرده خود بسیار ناراحت و پشیمان بود ؛ به خط هایی که پسرک کشیده بود نگاه کرد. پسرک نوشته بود : دوستت دارم بابایی
aji kheyli doset daram
delem gerefte bod badtar shod
az khodabarat behtarina ro arezo mikonam
خدایا کمکم کن که آنچه تو زود میخواهی من دیر نخواهم و آنچه تو دیر میخواهی من زود نخواهم
وبلاگ جالب بود...ولی درست تو قبر کسی نیست که برایش گریه کنی ما همه مرده های متحرک هستیم
11479 بازدید
1 بازدید امروز
5 بازدید دیروز
34 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian